مقدمه

طب سوزنی مچ دست و مچ پا یک روش سوزنگذاری مدرن است که برای درمان بیماری های شایع در قسمت های مختلف بدن استفاده می شود. ویژگی های خاص این تکنیک عبارتند از:

  1. طبقه بندی تظاهرات بالینی به شش ناحیه طولی دو طرفه.
  2. محل شش نقطه دو طرفه در مچ دست و مچ پا.
  3. تقسیم بندی بدن در دیافراگم به قسمت های بالا و پایین.
  4. انتخاب نقاط بر اساس مناطق طولی که در آن بیماری قرار دارد.
  5. سوزنگذاری زیرپوستی که باعث ایجاد احساساتی مانند درد، بی حسی، اتساع و سنگینی نمی شود.

طب سوزنی مچ دست و مچ پا چندین مزیت منحصر به فرد دارد. فقط تعداد کمی از نقاط برای سوزنگذاری وجود دارد و بنابراین می توان آنها را به راحتی به خاطر سپرد. این تکنیک به قدری ساده است که بیماران حتی می توانند خودشان را درمان کنند.

بیماران مجبور نیستند در طول درمان لباس های خود را در بیاورند، بلکه فقط باید مچ دست و مچ پا را در معرض دید قرار دهند. این روش همچنین به ویژه ایمن و بدون درد است. هیچ اندام مهمی در مچ دست و مچ پا وجود ندارد و سوزنگذاری زیرپوستی به هیچ یک از عروق بزرگ و اعصاب آسیب نمی رساند. احتمال غش کردن بیمار در طول درمان بسیار کم است و سوزن ها هرگز نمی شکنند. اگر طب سوزنی مچ دست و مچ پا به خوبی انجام شود، سوزنگذاری زیرپوستی احساس درد، بی‌حسی و اتساع ایجاد نمی‌کند و ممکن است فقط زمانی که نوک سوزن به پوست نفوذ می‌کند، درد خفیفی وجود داشته باشد. بنابراین این تکنیک برای بیماران قابل قبول تر است.

اندیکاسیون های طب سوزنی مچ دست و مچ پا گسترده و متنوع است. در درمان سندرم های دردناک مانند سردرد، دندان درد، آرترالژی، دیسمنوره و درد ناشی از آسیب های تروماتیک اثرات رضایت بخش و سریعی ایجاد می کند. همچنین نتایج درمانی خوبی در درمان سرگیجه و زخم های مزمن پوستی دارد.

خارش، سرمازدگی، لوکوره، برخی بیماری های عصبی و روانی، همی پلژی به دنبال سکته با عامل باد، شب ادراری و فشار خون بالا.

 

تاریخچه اکتشاف طب سوزنی مچ دست و مچ پا

توسعه این تکنیک به صورت برنامه ریزی شده آغاز نشد، بلکه به طور تصادفی ایجاد شد. در اواسط دهه 1960، نویسنده با موفقیت، تعدادی از موارد دشوار را با تحریک الکتریکی بسیار قوی، که مستقیماً روی بدن اعمال می‌شد و بدون استفاده از سوزن، درمان کرد.

این موارد شامل یک مورد ناشنوایی ثانویه در اثر ترومای مغزی به مدت 15 سال، یک بیمار جوان با اختلال حرکتی دو اندام تحتانی با تشخیص فلج ناقص نوروتیک اندام تحتانی و چندین مورد دیگر از فلج عصبی ثانویه اندام‌ها در اثر ضربه مغزی بود. اگرچه طول مدت این بیماری ها بین 5 تا 20 سال بود، اما علائم و اندیکاسیون ها تنها پس از یک درمان از بین رفت. در نتیجه، علاقه نویسنده به این درمان افزایش یافت. در سال 1966 مشخص شد که آرترالژی و بی حسی پوست در بیماران فلج نیز به این درمان پاسخ داده است. اما برای اینکه این درمان برای بیماران بیشتری قابل قبول باشد، لازم بود شدت جریان الکتریکی کاهش یابد.

هنگامی که تحریک قوی (60 میلی‌آمپر) اعمال می شد، الکترودها در دو طرف اندام فلج قرار می گرفتند، جریان الکتریکی در یک زاویه قائم به مسیرهای طولی اعصاب و ماهیچه های اندام فلج جریان می یافت. برای ایجاد هر گونه نتایج درمانی، به شدت تحریک الکتریکی نیاز بود. ما فرض کردیم که اگر فاصله بین دو الکترود افزایش یابد و آنها در امتداد محور طولی اندام ها قرار گیرند تا جریان در جهت اعصاب و ماهیچه ها جریان یابد، ناحیه تماس بزرگ می شود و شدت تحریک می تواند کاهش یابد. برای آزمایش این مساله، شدت تحریک الکتریکی تنها با مدت زمان یک ثانیه به 40 میلی‌آمپر کاهش یافت و دامنه بیماری‌ها به انواع مختلف اختلالات حسی، سردرد، عوارض ضربه مغزی، نورالژی سه قلو، سیاتیک، لرزش افزایش یافت. اندام ها، خارش، اختلال مفصل فک پایین، بی حسی هیستریک، سرفه مکرر، سکسکه و استفراغ عصبی. پس از موفقیت این آزمایش‌ها، شدت الکتریسیته از 40 میلی‌آمپر به 15 میلی‌آمپر در مدت شش ماه کاهش یافت، اما همچنان برای مدت یک ثانیه. مشخص شد که نتایج درمانی زمانی که شدت الکتریسیته به کمتر از 10 میلی‌آمپر رسید شروع به کاهش کرد. با این حال، زمانی که درمان از یک ثانیه به 10 یا حتی 20 دقیقه طولانی شد و شدت الکتریکی به کمتر از 2 میلی‌آمپر کاهش یافت، نتایج درمانی خوبی به دست آمد. با این حال، در این مرحله، این روش همچنان از برخی از کاستی های زیر رنج می برد:

الف) هیچ دستورالعمل روشنی برای قرار دادن الکترودها وجود نداشت و در نتیجه جمع بندی تجربیات با مشکل مواجه شد.

ب) این روش فقط برای درمان بیماری های موضعی قابل استفاده بود.

ج) این روش را نمی توان برای درمان بیماری های سر و قلب استفاده کرد، زیرا استفاده موضعی از الکترودها ممکن است باعث سرگیجه شود یا بر ضربان قلب تأثیر بگذارد.

پس از بررسی، تصمیم بر آن شد که به دنبال محل مناسبی برای قرار دادن الکترودها باشیم. ما از طب سوزنی گوش استفاده کردیم که با سوزنگذاری نقاط مختلف گوش، بیماری‌ها را در نواحی دور از بدن درمان می‌کند. نقاط گوش به قدری متراکم هستند که الکترودها برای قرار دادن روی آنها بسیار بزرگ هستند. نواحی باریک در مچ دست و مچ پا به چهار دلیل به ذهن متبادر شد:

الف) آنها مناطق مناسبی برای درمان هستند. بیمار فقط باید مچ دست و مچ پا را در معرض دید قرار دهد تا درمان حتی در هوای سرد ادامه یابد.

ب) الکترودها را می توان به راحتی روی سطح صاف مچ دست و مچ پا قرار داد.

ج) سه کانال یین و سه کانال یانگ از مچ دست و مچ پا عبور می کنند.

الکترودها ابتدا در Hegu L.I.-4 و Neiguan P-6 در اندام فوقانی و در Xingjian LIV-2 و Sanyinjiao SP-6 در اندام تحتانی قرار گرفتند. مشاهدات و آزمایش های بالینی دقیق نشان داد که استفاده از الکترودهای کوچکتر و حرکت الکترودها به موقعیت های مختلف روی مچ دست و مچ پا، نتایج درمانی را بهبود می بخشند. به عنوان مثال، مطالعه داده‌های بالینی به ما گفت که علائم و اندیکاسیون های نزدیک به خط میانی قدامی مانند سردرد پیشانی، انسداد بینی، گلودرد، درد بالای شکم و دیسمنوره در صورت قرار دادن الکترود در مرز اولنار سمت کف دست مچ دست یا در مرز داخلی تاندو پالکانیوس بهبود می‌یابند.

مواردی که نزدیک خط میانی خلفی هستند مانند سردرد پس سری، کمردرد و سیاتیک، اگر الکترود در مرز اولنار سمت پشتی مچ دست یا در مرز جانبی تاندو کالکانیوس قرار گیرد، بهبود می یابند. سردرد گیجگاهی را می توان با قرار دادن الکترود در مرز رادیال در محل اتصال دو طرف داخلی و خارجی مچ دست برطرف کرد. این پدیده ها را نمی توان با آناتومی عصبی یا تئوری کانال ها و نقاط توضیح داد، اما می توان آن را با تکامل بیولوژیکی و رشد جنینی مهره داران توضیح داد. بدن انسان تغییرات تاریخی تکامل بیولوژیکی را در مرحله رشد جنینی تکرار می کند. تخم بارور شده مهره داران رشد می کند و در بصورت طولی گسترش می یابد و سپس به یک مخروط دایره ای تبدیل می شود که از دو نیمه تشکیل شده است. چهار اندام در امتداد تنه و همچنین بخشی از تنه هستند. بدن انسان پس از تولد دوباره مخروط دایره‌ای را تشکیل می‌دهد که چهار اندام به هم نزدیک باشند (با فرض اینکه دو اندام فوقانی نزدیک به هم باشند) با سمت میانی اندام‌ها و سمت یین تنه (سینه و شکم). بنابراین، چهار اندام و تنه از نظر عملکرد ارتباط نزدیکی دارند، به طوری که تنه به چهار اندام، به ویژه پوست چهار دست و پا، بیرون زده است. این ممکن است به این واقعیت مرتبط باشد که اعصاب و پوست هر دو از لایه پوستی در رشد جنینی منشا می گیرند. آنها همچنان پس از تولد یک تناظر در عملکرد خود را در طول مدت طولانی حفظ می کنند.

از آنجایی که سه کانال یین و سه کانال یانگ وجود دارد، مخروط دایره ای بدن انسان به سه ناحیه طولی در هر یک از طرفین قدامی یا خلفی بدن تقسیم می شود. بنابراین در مجموع شش ناحیه طولی وجود دارد که از خط میانی قدامی شروع می‌شوند، و با شماره‌های 1 تا 6 نشان داده شده اند. چهار اندام نیز به شش ناحیه طولی تقسیم می شوند که به همین ترتیب شماره گذاری شده اند. نقاط تحریک در مچ دست و مچ پا بر اختلالات تنه در نواحی مربوطه تأثیر می گذارد. عمل بالینی همچنین نشان داد که نقاط تحریکی در مچ دست برای اختلالات ناحیه بالای دیافراگم و نقاط مچ پا در درمان اختلالات زیر دیافراگم مؤثرتر بودند.

در فوریه 1972، نقاط مچ دست و مچ پا با روش سنتی سوزنگذاری بصورت عمود بر سطح پوست و بدون تحریک الکتریکی آغاز شد. احساس سوزنگذاری، درد، بی حسی، اتساع و سنگینی به دست آمد. اما نقاط ضعف زیر وجود داشت:

الف) سوزنگذاری عمود بر سطح پوست بر Upper 3، Upper 4 و Lower 4 عملی نیست، زیرا استخوان هایی در زیر این نواحی وجود دارد.

ب) کنترل عمق سوزنگذاری سخت است و احتمال آسیب به اعصاب و عروق در لایه های عمیق وجود دارد.

ج) سوزن ها ممکن است در مچ دست و مچ پا گیر کنند. اگر آنها را به زور خارج کنیم، بیماران درد بیشتری را تجربه می کنند.

د) بیماران اغلب از احساس درد سوزنگذری می ترسند.

برای رفع این مشکلات، سوزنگذاری مورب بر روی نقاط مچ دست و مچ پا با نتایج درمانی رضایت بخشی انجام شد. اما سوزنگذاری مایل همچنان احساس درد شدید ایجاد می کرد. آزمایش نشان داد که سوزنگذاری زیرپوستی و افقی هیچ احساس دردی ایجاد نمی‌کند و این احساس سوزنگذاری شرط ضروری برای نتایج درمانی خوب نیست. همچنین از طریق عمل بالینی مشخص شد که هرچه سطح سوزن کم عمق تر باشد، احساس درد سوزن کمتر خواهد بود.

سوزن‌های ضخیم مانند گیج 26 و 28 در هنگام نفوذ به پوست درد بیشتری ایجاد می‌کنند و در سوزنگذاری سطحی و افقی به سختی می‌توان آن‌ها را به کار گرفت. سوزن های ظریفی مانند گیج 34 خیلی نرم هستند و به راحتی خم می شوند. بنابراین سوزن های گیج 30 و 32 مناسب ترین هستند. سوزن های کوتاه نتایج درمانی خوبی ایجاد نمی کنند، در حالی که سوزن های بلند ممکن است به راحتی به ماهیچه ها یا عروق آسیب برساند. طول مناسب سوزن 4 سانتی متر است. در مورد جهت سوزنگذاری، در اصل سوزن به سمت دیستال هدایت می شد. با این حال، آزمایش نشان داد که در بیشتر موارد هدایت سوزن به صورت غیردیستال نتایج درمانی بهتری ایجاد می کند.

در سال 1975 بود که تکنیک طب سوزنی مچ دست و مچ پا در میان مردم شناخته شد. کاوش در این هنر ده سال به طول انجامید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید